خلاصه کتاب
با یه مشت آدم دروغگو دورمون رو شلوغ کردیم. تا بلکه از تنهایی در بیایم. تا شاید… زندگیمون راحت تر بشه. ولی یه جاهایی لازمه قوی باشی..
دیگه از اینکه یکی اون یکی رو تنها بزاره نترسی.. یادت باشه که ترس تنها چیزیه که عقب میندازتت.. پس انقدر قوی باش که بدونی کی وقت رفتنه!
باز مثل این نصیحت گراها صحبت کردم.. اینا همشش حرفه… وایسا حدس بزنم.. الآن با خوندن این متن زندگیت متحول شد درسته؟
پس لازمه بهت بگم، آناناس! منم از این فکرا زیاد می کردم، ولی فقط فکر می کردم؛ عمل نه!
ولی تو مثل من نباش عمل کن، از باور داشتن به خودت شروع کن.
https://niceroman.ir/?p=6979
لینک کوتاه مطلب: