خلاصه کتاب
من یه زنم، اما مجبورم مردونه بجنگم…
من یه دخترم، اما مجبورم پدرم رو توی تیمارستان رها کنم…
من یه معشوقم، اما مجبورم دل بشکنم…
من یه پرستارم، اما مجبورم آدم بکشم…
من یه عاشقم، اما مجبورم خیانت بکنم…
و در آخر من یه جاسوسم و مجبورم بخاطر دل بستن به دشمنم جوتنم و بدم…!
باید سنگدل باشم، نسبت به هر کسی که دوسم داره، چون من یه پلیس دزدم!
دزد قلب ها و احساسات، زندگی ها و اطلاعات!
دوئل شیطان و فرشته ی درون، فاصله ی بین عشق و خیانت!
باید به مردی که توی قلبمه خیانت کنم.
برای همینه که اسم من خیانتکار عاشقه!
https://niceroman.ir/?p=477
لینک کوتاه مطلب: