خلاصه کتاب
مرگ ناهنگام پدر لیکن باعث شد که لیکن ۱۸ ساله را مجبور کند تا برای برادر و مادرش سنگ صبور باشد.
ظاهراً به نظر میرسید که از این اتفاق، لیکن محکم و انعطاف پذیر شده است،اما درون او ، از یاس و ناامیدی پر شده بود.
در این زمان ویل کوپر وارد زندگی او میشود.
جوان ۲۱ ساله ی جذابی که در همسایگی آن ها زندگی میکند.
از لحظه ی آشنایی آن ها، ویل و لیکن وارد یک رابطه ی احساسی می شوند، و ویل امید را در دل لیکن زنده میکند.
رفت و آمد های روزانه برای آن ها دردآور میشود طوری که هر لحظه درگیر این موضوع میشوند که یک تعادلی را بین احساسات خود برقرار کنند فقط به این خاطر که بتوانند در کنار هم بمانند، و در این میان رازی وجود دارد که آن ها را از هم جدا میکند…
https://niceroman.ir/?p=10479
لینک کوتاه مطلب: