خلاصه کتاب
قصه ای که در زمان حال و از اول شخص ماهرخ در حال روایته.
دختری که بخاطر اتفاقی که برای خواهرش رخ داده و شاهد صحنه هایی بوده، نسبت ب ازدواج بدبین شده، و از عرفان، پسر عموی عاشق و سمجش فراری...
قصه دوم در زمان گذشته ست، که عشقی در دهه شصت رو به تصویر می کشه.
دختری که با علاقه با شخصی ازدواج می کنه، و رفته رفته عاشق و دلداده همسرش می شه، اما بعد از مدتی زندگی متوجه می شه که دوست همسرش بهش علاقمند شده. دوست همسرش به اسم شاهرخ، به خاطر شرایطی که داره از مریم می خواد که شوهر و بچش رو رها کنه و باهاش بره وگرنه شوهر و بچش رو می کشه...
https://niceroman.ir/?p=1112
لینک کوتاه مطلب: