خلاصه کتاب
نفس دختری مظلوم و ارومی که هیشکی پشتش نیست..به عبارتی ساده تر
تنها دختری که حتی دستای حمایت گر پدرو مادرش پشتش نبود..دختری که همدمش اتاق سرد و تاریکش شده بود..دختری که تو عمق تنهایی و سیاهی پیش رفته بود..
این دختر خواهری بزرگتر به اسم نسا داشت که تموم توجه های خانواده رو نصیب خود کرده بود..پدر نفس پی بدهکاری هایی که از
یه مرد سردو خشن بالا اورد بود به زندان میره و نفس برای نجات
پدرش باید شرایطی رو قبول کند که…
https://niceroman.ir/?p=10975
لینک کوتاه مطلب: