خلاصه کتاب
داستان راجع به دختر شیطون و زبون درازی هست که هیچ جوره با ازدواج کنار
نمیاد اما ناخواسته با کسی آشنا می شه و یه جور هایی مسیر زندگی اش عوض میشه.
ادامه اش رو خودتون بخونید.
مطمئنا یاد سهراب بهانه خوبیست برای شروعی تازه
برای استمرار یک لبخند
برای آشتی با زندگی …
خواهم آمد بر سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت: چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشتی خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
https://niceroman.ir/?p=9006
لینک کوتاه مطلب: