دختری، توی اسپانیا به امید فردایی روشن، به خواب میره محمدعلی هم مثل نرجس، اما توی ایران، با خستگی حاصل از کار، به خواب میره. اما هردو؛ وقتی از خواب بیدار میشن، چیزی جز یه خیابون، وسط بیابون، که هیچ آدمی هم اونجا نیست پیدا نمیکنن!!!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.