خلاصه کتاب
فریناز دختر نسبتا شیطونی است که عاشق فرزاد که خیلی با اون متفاوت بوده میشه وفرزاد سعی داره که زندگی و خانواده ی فریناز را نابود کنه و به فریناز لطمه وارد کنه و…توی حیاط دانشگاه نشسته بودم وداشتم به گل های رزخشگیده ای که یک متربامن فاصله داشت رونگاهمی کردم که حضور کسی روکنارم احساس کردم سرم رو که برگردوندم چهره ی خندون سوگندا رو دیدم
https://niceroman.ir/?p=3188
لینک کوتاه مطلب: