خلاصه کتاب
چمدانم رو توی دستم گرفتم و به سنگینیش توجهای نکردم … از ترمینال تا اینجا با فکرای جور واجوری که توی سرم بود دست و پنجه نرم کردم ، آخه چرا من؟ مگه نمیشد من رو هم با خودشون ببرن؟! میدونم توی زندگی خواهرم اضافی بودم ، اون بیچاره چه گناهی کرده بود که باید من بیپناه رو توی خونهاش نگه میداشت؟ خودش هم ناراحت بود که من نمیتونم باهاشون برم.
https://niceroman.ir/?p=2349
لینک کوتاه مطلب: