دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد:
از من چی می خوای؟
چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد:
می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن!
- مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من!
پسرک جوکر پشت دست دختر را بوسید و لبخند زیبایی زد:
ولی من مطمئنما تو ماهرتری
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.