دانلود رمان ملاتونین
به درخواست صاحب اثر حذف گردید
خلاصه کتاب
ا خستگی پیشبند بلند سفید رنگم رو دور گردنم انداختم و بنداش و پشت کمرم پاپیون زدم...
لئو به برگه های چسبیده شده به هود بالای سرش نگاه طولانی ای کرد و گفت : خب بچه ها ، استراحت بسه... سینه بوقلمون و آماده کنید ! پیتزای دونفره... پیتزای یه نفره ی هات؟ درسته مارتا؟... غذای دریایی هم.. نداریم...
جلوی تخته گوشت وایسادم و با صدای رسایی پرسیدم:
-میگو یا ماهی؟
مارتا با صدایی که رگه هایی از خنده داشت گفت:
میگه غذای دریایی نداریم آی کیو!
برگشتم به سمتش و خصمانه گفتم:
-تو مگه گارسون نیستی ؟ اینجا چیکار میکنی؟! وایسادی غلطای من و بگیری؟!
سینی تو دستش و بغل کرد و گفت:
-اوه اوه ...چه بی اعصاب!
البته حقم داری.....یه ماهه اینجا داری مثه اسب کار می کنی اونوقت رییس بجای اینکه بهت حقوق بده روی پیشبند تاشُدَت گل سرخ میزاره !
https://niceroman.ir/?p=919
لینک کوتاه مطلب: