خلاصه کتاب
سلاله،دختری قوی و خودساخته که به خاطر اتفاقات تلخی که تو خانوادش افتاد،تهران رو ترک کرد و همراه دوستش رفت شیراز…
فال حافظ و فالوده و عطر بارون روی برگ درخت های خیابون های شیراز حسابی چسبید بهش و یادش رفت زخمهای دلش رو…
قسم خورده بود برنگرده به تهرانی که براش فقط درد بوده و تنهایی،
اما چرخ روزگار به ساز دل ادم ها نمی چرخه… بعد از سالها،برخلاف خواسته ی دلش مجبور میشه برگرده تهران
و به خاطر وضعیت خانوادش،میره دنبال کار و تو این مسیر با مردی آشنا میشه که….
https://niceroman.ir/?p=4274
لینک کوتاه مطلب: