خلاصه کتاب
منومیگه آ….اسمم حواست داستان راجع به منه دختری که بعد ۱۷سال برمیگردم ایران ،تمام مدت امریکا بودم من یه دخترگستاخ وبی پروام ایرانی هم کم بلد حرف بزنم شدم سوژه حسابی ، پیش داییم بودم من یه خواهردارم که ازدواج کرده شوهرش یه وکیله وقتی بابام میمیره برمیگردم ایران اما، این جا اوضاع قمردرعقربه وقتی میام حتی ویلا رو هم دادن اجاره مجبور میشم برم خونه ی خواهرم که که با برادر شوهرش داره زندگی میکنه که مهندسه و از قضا مجرد که باهم کلی درگیری داریم …..
https://niceroman.ir/?p=995
لینک کوتاه مطلب: