برای بار چندم خودم را در آیینه نگاه کردم با خودم شروع کردم غر زدن … آخه این چه قیافه ای که من دارم آخه خدا جون نمیشه منم خوشگل می آفریدی … در حالی که با حرص موهایم را شانه می زدم گفتم آخه خدا جون چی می شد چشم های مینا رو برای من می ذاشتی ؟ یا موهامو مثل مامان پر و تابدار و طلایی می آفریدی ؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.