خلاصه کتاب
از اتاقم که بیرون اومدم خرامان خرامان خودمو از پله های طبقه بالا به پایین سرازیر کردم و طبق عادت همیشگی ام که یا خودمو از نرده ها به پایین می کشیدم یا دوتا دوتا پله ها رو یکی می کردم خودمو از نرده ها آویزون کردم و با صدای بلندی پایین رفتم. یکراست به آشپزخانه و سراغ یخچال رفتم. کسی اونجا نبود و طبق عادت همیشگی ام در یخچالو باز گذاشتم و به محتویات داخل اون ُزل زدم تا یه چیز ی برای خوردن پیدا کنم.
https://niceroman.ir/?p=2267
لینک کوتاه مطلب: