خلاصه کتاب
داستان رمان در مورد پسری به اسم حسام هست.
یک روز حسام با دوستش سیاوش به مهمانی می روند.
در آن مهمانی دختری را می بیند و ناخواسته به او علاقه مند می شود.
پس از آن مهمانی اتفاقات ناخوشایندی برای حسام می افتد و حسام بارها راهی بیمارستان می شود.
حسام با حقیقت هایی روبرو می شود که برایش غیر قابل باور هستند اما او به راحتی آن ها را می پذیرد.
حقیقت هایی که باعث می شود حسام بفهمد نیمی بیشتر از وجودش انسان نیست.
https://niceroman.ir/?p=3446
لینک کوتاه مطلب: