خلاصه کتاب
روزهایی که در خانه مادر بزرگ جمع می شدیم و با نوجوانان همسن و سال که اغلب خاله زاده و نوه خاله و عمه زاده و عموزاده بودند ، در حیاط بزرگی که شاخ وبرگ درختان کهنسال هرگز اجازه نمی داد اشعه ی خورشید داغ تابستان روی حوض بزرگ وسط حیاط بیفتد بازی می کردیم ، بهترین روزهای آن دوران بود . مادربزرگ چنان علاقه ای به اقوام دور ونزدیک داشت
https://niceroman.ir/?p=1178
لینک کوتاه مطلب: