خلاصه کتاب
خیلی وقتا خیلی جاها
دوست داری یه گوشه از خاطراتت رو برداری و بندازی دور
کوچک ترین خاطره ای از بین زندگیت که گوشه ی ذهنت جا خوش کرده.
یه خاطره ی کثیف.
که آتیشش تمام زندگیتو بسوزونه.
و هنوز اون آتیش تو زندگی من خاموش نشده
داره تمام وجودم رو به آتیش میکشونه.
و من هنوز دارم با اون خاطره زندگی میکنم.
کاش بعضی از خاطره ها از ذهنت پاک بشن
فقط نیاز دارم به
یه پاک کن
یه دفتر سفید
یه زندگی جدید
یا شاید
یه فراموشی ابدی
https://niceroman.ir/?p=6680
لینک کوتاه مطلب: