خلاصه کتاب
سخت است هر روز عاشق تر، هر روز وابسته تر، هر شب بیقرار تر و هر لحظه تشنه ی حضور کسی باشی که میدانی برای تو ممنوع ترین ممنوع دنیاست. مردی که عاشق است، جوانه های عشق را می بویید، به یاد او به یاد چشمان او، عاشق دیدن چشمانی که جوانه های امید زندگی است برایش اما مگر میشود ؟ گدایی پروانه شود برای شاه ؟ مگر میشود با یاد چشمانش نفس کشید و غزل نگفت ؟
https://niceroman.ir/?p=6892
لینک کوتاه مطلب: