خلاصه کتاب
پای چپم را با حرص به زمین کوبیدم و با لحن شاکی پرسیدم:
- چه خبره باز؟! دوباره چی شده داری با بهانههای الکی میفرستی برم خونهی مامان لیمو؟
با خونسردی تقلبیاش، جدی و محکم جواب داد:
- چراش رو گفتم بهت؛ الانم برو بذار به کارم برسم.
نفسم را رها کردم و با لحن تهدید آمیزی گفتم:
- این دفعه برم دیگه نمیآم!
https://niceroman.ir/?p=9400
لینک کوتاه محصول: