خلاصه کتاب
روی کاشی های سرد حمام نشسته و سعی میکنم که تصویر مقابلم را هضم کنم...!
با بغض تعجب و ترس دستم رو داخل وان میبَرم و به خون هایی که رنگ آب را سرخ کرده، خیره میشوم.
مردمک چشمانم بالاتر میاد...
تَنِ ظریف یک دختر را میبینم.
یک دختر زیبا با چشمان بسته و موهای طلایی که بهخاطر غوطه ور شدن در آب کمی تیره تر از حالت عادیاش شده و پوست روشنش زیر هالوژن های لوکس حمام از همیشه رنگ پریدهتر به نظر میآید
https://niceroman.ir/?p=11940
لینک کوتاه محصول: