خلاصه کتاب
روایت یه درخت طلسم شدس، درختی که پدرخوندهام هر سال یک دختر باکره رو زیر اون درخت سیاه تا سر حد مرگ تحریک میکرد.
و بعد جسم پر از شهوتشون رو روی یک تخته سنگ قربانی میکرد.
یک مار پیتون سیاه رنگ داخلش لونه داشت، با چشمای قرمز ترسناکش!
اون درخت منو فراخوند، مار سیاه پیتون دور بدنم پیچید و من شبیه یک عروسک از داغی و فشاری که داشت به تنم میاورد مسخ شده بودم.
اون هیولا با ارضا کردن جسمم خودشو ازاد کرد و من رو به عنوان جفتش اسیر غل و زنجیر انتقامش کرد..."
(اغبر به معنی شوم/تاریک/غبارآلود)
https://niceroman.ir/?p=9396
لینک کوتاه محصول: