دانلود رمان بگذر از جانم از راضیه خیرآبادی
به درخواست نویسنده حذف شد
خلاصه کتاب
با لبخند آرامش بخشی بهم نگاه می کرد
-هیچی بهتر از حضورت کنارم نمی شه
دست گذاشتم زیر چونه ام و غرق چشم های همیشه غمگین و مهربونش شدم …
لبخندش عمیق تر شد و کلماتی که دوست داشتم رو تکرار کرد:
-تو نباشی زندگی خیلی سخت و بی روح می شه!
هر بار اعتراف به عشقش باعث می شد بغض کنم …آخه خیلی دوسش داشتم!
-عاشق تن صداتم وقتی بهم می فهمونه عشقم یک طرفه نیست
یه چشمک زد :
-خودتو که انداختی تو دل ما
دلم گرفت از حرفش ، تقصیر من چی بود که زودتر از اون اعتراف کرده بدم !
سکوت کردم و به دفتری که داخل اون شعر می نوشتم نگاه کردم…
-کمند؟
فکر کنم متوجه شد که ناراحت شدم می خواست از دلم در بیاره . بهم نگاه کرد …
زل زد تو چشمام و به داخل دفتر اشاره کرد گفت:
https://niceroman.ir/?p=479
لینک کوتاه مطلب: