نایس رمان
دانلود رمان جدید
کانال تلگرام نایس رمان
دانلود رایگان رمان پریناز از پریا ایوبی
خلاصه کتاب
<p>سرشو انداخت پایین بیمار شما رفته توی کما  با دستام زدم روی سرم حس کردم سرم سنگین شد و دستام سرد شد  پریناز: چه مدت دکتر؟ چه مدت طول میکشه برگرده؟ بستگی داره، شاید یک روز، یک هفته، یک ماه، یا شاید ده سال اما امیدتون رو از دست ندید توکل به خدا و رفت ; تکیه به دیوار سر خوردم مادرش غش کرد
یه کاری دست خودم میدم  زار میزدمو میگفتم ; پریناز: رهام ،میخوان تو رو ازم بگیرن تا دو روزه دیگه فرصت دادن ترو خدا چشماتو باز کن هق هقم بلند شده بود نگاه اخرو به رهام انداختم یک قدم برداشتم که برم بیرون که خشکم زد برگشتم ببینم درست دیدم  دستت; دستتو تکون دادی; الهی فدات شم  پریناز: دکتر; دکترا روی سرش بودن از خوشحالی اشک شوق میریختم مادرش رفته بود نماز شکر بخونه و پدرش همش خدا رو شکر میکرد
لباس استریل پوشیدمو رفتم داخل اتاق ; دستمال مرطوبی از پرستار گرفته بودم که صورت و دست رهامو تمیز کنم ; دستمالو از داخل جلدش در اوردم و رفتم کنارش ایستادم ; اروم و نوازش وار روی صورتش میکشیدم ; داشتم به حرکتم ادامه میدادم و باهاش حرف میزدم گفتم که بی صبرانه منتظر دیدن چشماشم و دلم براش تنگ شده
اروم پلکشو باز کرد ; با دیدن اون دو تا تیله مشکی قلبم ریخت ; با نگاهش فهمیدم خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو میکردم دلتنگشم از خوشحالی نمیدونستم باید چیکار کنم و چجوری خوشحالیمو نشون بدم، اما این اشک های شوقم بود که خوشحالیمو نشون میداد ; پریناز:الهی فدات بشم، قربون چشمات برم ،و بعد چند دقیقه حرف زدن با رهام که البته فقط من حرف میزدمو اون نگاهم میکرد ناراضی از اتاق بیرون اومدم
هر دفعه که میرم پیشش به خودم قول میدم که گریه نکنم اما اشک های سمج با من ساز مخالف میزنن ; دکترا گفتن اگه تا ۱۰ روز دیگه سطح هوشیاریش بالا نیاد و به هوش نیاد طبق کارت اهدا عضوی که گرفته اعضای بدنشو اهدا میکنن! مادر توی این یک ماه اندازه ده سال پیر تر شده  پدرش کمرش خم شده نمیدونم به حال کدوم اشک بریزنم سی و هشتمین روزیه که خیره به شیشه اتاقش موندم اما
درباره سایت
دانلود کتاب رمان های جدید ایرانی و خارجی
آخرین نظرات
  • شیرینقشنگ بود البته یه جاهاییش دیگه خیلی حوصله سربربودوتکراری ولی بقیش خوب بود ارزش ی...
  • Fatemeمن این رمان رو چن سال پیش خوندم. بهترین و پرخاطره ترین برای من بود . تا الان هیچ...
  • شیرینیه داستان بی چفت وبست وغیرمنطقی مگه میشه دخترمجرد حامله بشه ودوست وهمسایه وفامیل...
  • سیماخیلیییی روون وقشنگ وپرکشش به کسانی که حرفه ای اهل خوندن رمان هستن توصیه میکنم بخ...
  • سیماافتضاح ! حیف وقت...
  • adminسلام . فصل دوم این رمان یافت نشد در صورت یافت قرار خواهد گرفت...
  • نیلوفرسلام لطف میکنید فصل دومش بذارید 🙏...
  • Denaعزیزم توی رمان گفته که همسر مرد متاهل بچه دار نمیشد بعد وقتی فهمید گلی بارداره ف...
  • مریمخیلی رمان مسخره ای بود من که ۳۰ ، ۴۰ صفحه خوندم دیدم ارزش خواندن نداره پاکش کردم...
  • ناشناسحاجیه متاسفانه رمان رو به خاطر پاره ای از مسائل نتونستم تموم کنم و اینقدر رمان خ...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.