خلاصه کتاب
او یک الهه است؛ الههی عشق و درد، الههی عشق و خون.
زمان را متوقف کن، خاطرات را مرور کن، دردها را بازیاب و خون را بنگر.
بنگر و ببین که چگونه مصیبتها بر شانههای نحیف او فشار آورد و در نهایت عشق، خون او را ریخت.
خون الههی خونین ریخته شد و عشق، عبرت عاشقان شد تا چگونه عاشق شوند.
الههی خونین، عبرتیست برای مجروحین عاشقی که زخم عشق برداشتند.