خلاصه کتاب
به آسمان شهر خیره میشوم؛ اینجا شهر شوم است! شهری که مردمی ابله، صفت گرگها را دارند. مردمی که قبول کردند شیطانپرست باشند و من، فرشته رانده شده این شهرم… ابلیسی دیگر! دختری از قلب جهنم که فقط ویران کردن را یاد گرفته است. من دختر شیطانم، افسونگری برای جدایی قلبها. من آسیبی نمیبینم، نه با خواندن آیه و دعای پوچ دعانویسان، نه با آب