خلاصه کتاب
اولین باری که مریک کرافورد رو دیدم در طول مصاحبه کاریم بود. خوب از نظر فنی، من اون رو بیست دقیقه قبل تر وقتی یهویی وارد اتاق پِرُویی که چند ساختمون پایین تر از محل مصاحبه ام بود دیدم. من داد زدم، اون فریاد زد. بعد از اینکه لخت و فقط با یک سوتین باهاش کل کل کردم، تونستم در رو روی اون عوضی سکسی ببندم. همانطور که میتونید تصور کنید وقتی متوجه شدم اون مرد بی ادب قراره رئیس جدیدم باشه، وحشت کردم. با اینحال بنظر میرسید اون من رو نشناخته یا من اینطور فکر میکردم ... تا اینکه در طول مصاحبه دوباره باهم دعوا کردیم و اون بهم گفت برم زیربغلم رو بو کنم....