خلاصه کتاب
لج بازی پدرش تمامی نداشت … محال بود نظر کسی را قبول کند و گوش به حرف بقیه بدهد … لبش را محکم زیر دندان فشرد، از دست تو بابا، از دست تو … پدرش، بی خیال حرص و جوشی که می خورد، ته سیگار را زیر پا انداخت و رویش آب گرفت، هندونه گرفتم کیلوئی دو هزار و پونصد تومن، بشکن ببین چطوریه، اگه قرمز نیست یه دیقه ببرم تا سر کوچه پس بدم به وانتی
https://niceroman.ir/?p=2068
لینک کوتاه مطلب: