خلاصه کتاب
خدا همه جا هست و بگذار شگفتی هایش را برایت بیاورد و خود را نگران آنجه نمیدانی نکن چون همیشه امیدی هست
گر چه میان مردابی تا گلو غرقم ولی اما ...
من این امید عجیب را از شب آموخته ام شب وقتی سرت را که میان سیاهی و بی هیچ امیدی بالا می گیری ستاره ای هر چند کوچک سو سو میزند امید داشته باش ...
شاید این علامتی از سوی خدا باشد ...
https://niceroman.ir/?p=7782
لینک کوتاه مطلب: