خلاصه کتاب
این همیشه عشق نیست که میتونه سر آغاز یه داستان باشه یه انتقام هم میتونه انتقامی که سالهاست منتظرشه
یه گروه خلاف کار که کارشون قاچاق مواد مخدره و یه جورایی هم دنبال انتقام از یه شخصیه
دوتا پلیس شر و شیطون که عاشق هیجان و بزن بزنن مسئولیت این پرونده رو به عهده میگیر
ولی از قضا انتقام….
بعد از پنج دقیقه گرفتمش هر دوتامون وسط خونه و نفس نفس میزدیم با همون لحن گفتم:
دی.دی.بلا.خره.گرف.تمت بلند شدم رفتم تو آشپز خونه تا آب یخ بیارم لیوان رو برداشتم و پر از
آب کردم داشتم بر میگشتم که چشمم افتاد به صبحونه ماهان رو بعدا هم میتونم حسابش
رو برسم فعلا گشنمه افتادم به جون صبحونه ساله سرگرد دایره ۵۲ خیل خب بزارین خودمو
معرفی کنم بعدا دغدغه نشه براتون بنده آرمین خرسند هستم جنایی سالشه سرگرده ولی
https://niceroman.ir/?p=850
لینک کوتاه مطلب: