خلاصه کتاب
ایرسا خانوم یه دختر شر و شیطون و زبر و زرنگه. درسش زیاد خوب نی اما جودو کار قهاریه. این خانوم داره تمرین میکنه برای مسابقاتش که یهو این وسط سر و کله ی عموی محترمشون پیدا میشه و مخ بابا مامان ایرسا خانوم رو میزنه که بپرن اون ور دانمارک ولی ایرسا مسابقه داره، دانشگاه داره، چیکار کنه؟؟؟؟!!! بلللله؛ این مامان بابای بیخیال میرن دانمارک و حالا ایرسا میمونه و خود ایرسا که بعد کاراش میخواد بره پیش خونوادش اما تو این گیر و ویر خانوم عاشق میشه. اونم عاشق کی استاد دانشگاهش که شش سال ازش بزرگتره و همچنین دل خوشی هم از هم ندارن ولی بعدا چیزی رو در مورد معشوقش میفهمه ک نظرش برمیگرده... اقا پسری تو فیس بوک باهاش اشنا شده و گیرش شده رو چیکار کنه؟؟؟!!!! اهههه این پسره هم شده قوز بالا قوز... امان از روزی که این پسر میاد دم در خونشون و...
https://niceroman.ir/?p=9873
لینک کوتاه مطلب: