خلاصه کتاب
قصد داشت یک ریز و بی وقفه توضیح دهد اما سیلی که به صورتش خورد و سرش را چرخاند باعث شد ساکت شود؛ خودش را آماده ی این سیلی کرده بود که تعادلش را توانست حفظ کند … صدای سیلی و جیغ خفیف گلسا که شاهد ماجرا بود باعث شد نگاه بقیه به سمتشان بچرخد … سر برنگرداند تا از دیدن نگاه های خیره بیش از این خجالت نکشد؛ بغض راه گلویش را بست اما اجازه ی شکستش نداد
https://niceroman.ir/?p=2819
لینک کوتاه مطلب: