من هلیا… ملقب به هکر قلب…
و تو پسری مرموز… ملقب به هکر ماشین…
من دختری که نه عاشق بوده و نه سعی به معشوق شدن داشته…
داستان من و تو داستان دو آدمی است پر غرور…
باخت از آن من نیست…
عشق من تو را به زانو در خواهد آورد…
یاد من قدم هایت را سست میکند…
و نگاه من دین و ایمانت را به آتش میکشد و تو در خاکستر چشمان من خواهی سوخت…
این من نیستم که غرورم را شکسته و اعتراف میکند…
داستانش در مورد دختری به اسم ملیساست که توی دانشگاهشون سر تور کردن یه بچه مثبت با اعتقادات دینی محکم با دوستاش شرط میبنده. در واقع داستان تقابل افرادی از یک نسل ولی با اصول اعتقادی متفاوت و در اصل از دو دنیای متفاوت است و در این بین...
میخوام بنویسم از یه جفت دل که گشتن و گشتن تا به هم رسیدن
شاید هیچ کدوم به ته خط فکر نمیکردن!
داستان من داستان یه جفت دله که فاصلشون از اینجا تا آسمونه.
یه دل که دریای محبت و از خود گذشتگیه و دلی که نفوذ ناپذیر و سراسر غرور و سردیه مثل سنگ….پایان خوش
این رمان داستان زندگی دختری را روایت میکند که بیخبر از آیندهی پیش رویش دل به تلهای میدهد که او را به چاه عمیقی پرت میکند. چاهی که با دستانی آلوده به انتقام حفر شده است. تیرگیها دور تا دور زندگیاش میپیچد اما دور نیست لحظهای که دستان نجاتبخش او را از میان چاه تنهاییاش بیرون بکشد و قرار بیقراریهایش شود.
روایت لیلی و مجنون های روزگار و حکایت ازدواجهای اجباری که به عشق ختم میشود … داستان سیندرلا هایی که شاهزاده های بلورین را اسیر عشق خود میکنند و قصه ی نفرتهایی که به عشق بدل میشود …
اما داستان من ! حکایت زندگی پر فراز و نشیب من شبیه به هیچ کدام از اینها نیست …
گویا تقدیر تمام پیچ و خم های زمانه را در مسیر من قرار داده …
رﯾﺤﺎﻧﻪ دﺧﺘﺮی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﺮ ﻋﻼﻗﻪ داره ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﺑﺮای ﺧﻮدش و ﺧﺎﻧﻮادش ﻣﯿﻔﺘﻪ اﻣﺎ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮن ﻣﺒﺎرزه ﻣﯿﮑﻨﻪ و ﺳﺮ اﻧﺠﺎم ﺑﺎ ﺟﻨﯽ ﺑﻪ اﺳﻢ آرﮐﺎ آﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻪ که ﻣﺎﺟﺮای اﯾﻦ دوﻧﻔﺮ ﺟﺎﻟﺒﻪ… بخشی از داستان بر اساس واقعیت است.
دختری به اسم دریا که زندگی عادی داره که تو سن هفده سالگی یه اتفاقهایی براش میافته و مادر و پدر ناتنیش رو از دست میده و عاشق یه پسر میشه که اتفاقاتش از اونجا شروع میشه که سختیهای زیادی میکشه و حقایقی فاش میشه که زندگی دریا دگرگون میشه.
داستان در مورد دختری هست که خیلی ناخواسته وارد بازی میشه که اصلا ربطی بهش نداره و اصلا نمیدونه چرا و چطوری سر از این بازی شوم درآورده ولی یه چیز رو خوب میدونه، مقاوم باید بود. شاید میشه اینجوری گفت که این دنیا ارزش اینو نداره که برای خواستهت نجنگی و عقب بکشی!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.