خلاصه کتاب
هیلا دختری مغرور ک فکر میکنه هیچ وقت عاشق نمیشه بالاخره ی روزی عاشق یه پسر مغرورتر از خودش میشه هردو از عشق نسبت به هم بی اطلاع هستن و هیچ کدوم غرور خودشونو نمیشکنن بعد کلی کلنجار رفتن با خودشون بالاخره هیلا اعتراف میکنه چون غیرتی شدن سانیارو میبینه توجه هایه گاه نا گاهشو میبینه فک میکنه سانیار عاشقشه ولی سانیار میزنه زیر همه چی بعد مدتها هیلا بازم غرورشو زیر پا میزاره ب خاطر دلش ولی بازم پس زده میشه از اول ماجرا یه پسری هست خواطر خاه هیلا همون پسری که باعث میشد سانیار غیرتی بشه هیچ وقت با وجود پس زدن هایه هیلا پاپس نکشید سهیل تونست با عشق خودش هیلا رو به دست بیاره ولی هیلا تنها هدفی ک با سهیل بود سهل انگاری با خودشو سانیار بود هردو اسیر دست غرور شده بودن…
https://niceroman.ir/?p=5189
لینک کوتاه مطلب: