خلاصه کتاب
صدای زوزه ی وحشی باد، در لابه لای شاخه های عریان درختان حیاط، شنیده می شد. هوا کمی گرفته به نظر می رسید. هر آن ممکن بود بارانی تند شروع به باریدن کند. نگاهش کردم. هنوز هم مثل دقایقی پیش، ساکت و در خود فرو رفته. اما گاهی صداهایی گنگ و نا آشنا از بیرون به گوش می رسید. هنوز نگاهم به او بود که صدای آرام تلفن سکوت سنگین خانه را بر هم زد
https://niceroman.ir/?p=1747
لینک کوتاه مطلب: