درب منزل را باز کردم و وارد شدم ، مثل همیشه سوت و کور، اما پر از آرامش… با بی حالی کیفم رو انداختم رو کاناپه ی سه نفره ی وسط سالن و رفتم سمت آشپزخونه در یخچال رو باز کردم و شیشه ی آب رو یه سره رفتم بالا … به شدت گرسنه بودم … یه بسته سوپ آماده از داخل کابینت برداشتم و تو یه قابلمه خالی کردم.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.