چشمام و به مانیتور دوختم بالاخره جواب داد : آراد : کار که زیاده . ولی کاری که من میخوام نیست … سرم و روی کیبورد انداختم و براش نوشتم : بانوی سرخ : چرا دمغ به نظر میای ؟ دوباره دعوا کردی با اهل منزل ؟ دستم و روی اینتر سُر دادم … نوشته هام و که روی صفحه نقش بسته بود و دوباره برای خودم خوندم …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.