توی اتاق روی زمین نشسته بودم و به تخت تکه داده بودم؛ یه تیغ توی دست راستم بود، به رگ دست چپم خیره شده بودم، شنیده بودم که رگ های دست چپ رابطه ی مستقیمی با قلب دارند؛ شاید برای همین بود که می خواستم، رگ دست چپم رو بزنم؛ اما آیا یعنی این آخر کارم بود؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.