خلاصه کتاب
شروعش را با تو آغاز کردم اما پایانش را بی تو به اخر رساندم.خودم را نباختم،خودم را گم نکردم؛اما تو با همه ی زرنگی وجودت،هم مرا و هم خودت را باختی.تا به حال به شاخه ای گیلاس فکر کردی که همه ی گیلاس ها کنار هم خودنمایی می کنند اما یک گیلاس تنها درست ابتدای شاخه تک مانده و منتظر چیده شدن و خودنمایی مانده؟زندگی ام را تغییر میدهم و تو را کنار میگذارم.دیگران تو را ترس نامیدند اما من دیگر اسمت را هم نمی اورم چون تو تمام شده هستی.
https://niceroman.ir/?p=232
لینک کوتاه مطلب: