خلاصه کتاب
این رمان داستان دختری که نازپرورده و عزیز کردهی خانوادهی خودش و خانوادهی خالهاش هست! پدر و مادر لیلی بعد از ده سال دعا و درمان به لیلی رسیدن و شرایطی که لیلی داره باعث بیش از حد بچه موندنش شده! داستان از تولد ۱۸ سالگی لیلی و علاقه و وابستگی بیش از حد اون به پسرخالهاش شروع میشه! شهاب (پسرخالهی لیلی) در شرف ازدواج با همکار خودش سپیدهست اما باید دید واکنش اون به این همه وابستگی لیلی چیه و آیا اون هم حسی به لیلی داره؟ شهاب ۹ سال با لیلی اختلاف سنی داره و یه جورایی اونقدر همه ی مسئولیتهای لیلی رو با میل خودش انجام داده که حکم برادر بزرگتر یا پدری به گردن لیلی داره و خانوادههاشون جز یه حس ساده، هیچ حس دیگهای رو بین لیلی و شهاب نمیتونند قبول کنند! در این بین کمی هم به زندگی اطرافیان لیلی خواهیم پرداخت…
https://niceroman.ir/?p=3097
لینک کوتاه مطلب: