خلاصه کتاب
خانم نفس احمدی آیا وکیلم شما را به عقد دائم آقای کیانوش اسدی در بیاورم … آیا وکیلم … من به این ازدواج رازی نیستم … چرا باید بگم بله ؟ چرا ؟ اشکام یکی پس از دیگری میچکید روی گونه هام … میدونستم تمام صورتم بهم ریخته اس ولی کاریش نمیشد بکنم.! دلم از همه گرفته بود حتی از پدرم که با کتک منو سر این سفره عقد لعنتی آورد و راحت بالای سرم ایستاده تا من قفل دهنم باز بشه و بله بگم! با فشار دست پدرم روی کتفم به خودم اومدم و گیج و سرگردون بالاجبار قفل دهنمو باز کردم … با اجازه بزرگترهای این مجلس بله!
https://niceroman.ir/?p=2671
لینک کوتاه مطلب: