خلاصه کتاب
آلیس با شنل مخمل خود به راه خود به درون جنگل ادامه داد.
هوا بسیار سرد بود و هیاهوی او شاخه های در هم پیچیده درختان را به حرکت در آورده بود.
صدای جغدها روی اعصابش بود و باعث میشد تا اتفاقات بیشتری را به خاطر بیاورد.
یاد حرف های جی اسمال وود افتاد، سرگروه گرگ نماها او بود و گفته هایش همیشه مورد قبول همه بود
https://niceroman.ir/?p=3394
لینک کوتاه مطلب: