از دلتنگی ناشی از هجران و دوری از شوهر، اشک در چشمانم زق زق کرد … اینکه او را نبینم به شدت برایم سخت و طاقت فرسا است … چگونه دلشان می آید مرا از شادی و امید زندگی ام، از عشقم، از ستاره ی سعدم، از مسعودم جدا کنند؟ مگر نمی دانند که بی مسعودم، این تن جان می دهد؟
سلام نویسندهی داستان مرگ تو آغاز من هستم. کتاب بارگذاری شده و تمام مضامینی که توسط این سایت درباره ی این کتاب هست، اشتباه است. لطفا در تصحیح خطا تعجیل بفرمایید.
باتشکر
منیژه اکبری
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
سلام نویسندهی داستان مرگ تو آغاز من هستم. کتاب بارگذاری شده و تمام مضامینی که توسط این سایت درباره ی این کتاب هست، اشتباه است. لطفا در تصحیح خطا تعجیل بفرمایید.
باتشکر
منیژه اکبری
سلام با آيدی @niceromanadmin در تلگرام جهت احراز هویت و برطرف کردن اشتباهات اعلام شده مکاتبه کنید