خلاصه کتاب
با عشق نمیشه با عقل حرف زد… نمیشه با زبان جوابش را داد… وقتی قلبت وابسته شد، تازه میفهمی عشق یعنی چی..
خب حالا وقتی ترک برداشت مجبوری با تمام وجودت دردش را احساس بکنی.. درد های عشق به اندازۀ زیبایی هایش زیاد است..
سپری نمودن هر زیبایی یعنی بعدا دوباره تاوان دادن.. تاوان دادن بر عشقی که هرگز فکر نمیکردی به این حال روز بکشدت،
قلب شکستۀ که روزی پر از محبت بود… دنیایی رویایت، خیالاتت که روزی فکر میکردی به حقیقت تبدیل میشود حالا تبدیل به کابوسی شده
که با هربار فکر کردن برآن دیگر میلی بر زنده گی نداری! ولی وقتی تو در زنده گیم پا گذاشتی دوباره بر این زنده گی امیدوار شدم!!
https://niceroman.ir/?p=4153
لینک کوتاه مطلب: