خلاصه کتاب
می دونی هر شب خواب به چشمات حروم شه و کشیک بکشی جلوی پنجره تا ماشینش رو ببینی یعنی چی
می دونی هر روز از روزنه ی دَر بتونی ببینیش و نتونی حتی بهش یه سلام کنی یعنی چی؟
فاصله ی تو با اون چند قدمِ اما دخترایی رو ببینی که کیلومترها از اون فاصله دارن ولی دارنش،
می فهمی دارنش؛ یعنی چی؟ تَه این دوست داشتن قراره چی بشه؟
بهش می رسم یا تو حسرتش می سوزم؟
https://niceroman.ir/?p=4286
لینک کوتاه مطلب: