دستم رو زیر سرم گذاشته بودم و خیره ی ترک سقف سرم بودم که به خاطر باران بالای باران، چکه میکرد. پتو رو بیشتر به دور خودم پیچیدم تا کمی گرمتر بشم؛ ولی سرما آنقدر سوز داشت که جنینی در خودم جمع شده بودم. با صدای مادرم، سرم رو از زیر پتو بیرون آوردم و صورت مادرم رو دیدم که با سطلی بالای سرم ایستاده بود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.