خلاصه کتاب
داستان شروع شدیک...دو...سه...چهار...پنج...چرا پنج؟!!این راز پیچیده تر و عمیق تر از چیزی بود که در باورهایم بگنجد.من! دختر ساده ی این قصه چه نقشی بین این مهره ها داشتم؟؟؟گویی بزرگترین گناهم این بود که نقشی نداشتم!گویی اسیر شدن در قلبت شروع گناه بود!منظره ی جالبی میشد؛ روزی که بی گناه باطناب احساساتم دارم بزنند.ولی مگر می شود از تو بگذرم؟؟کاش میشد گذشته هایمان را گلوله ای حرام کنیم.دانلود رمان دو دوم قلبم مال تودانلود رمان ضربان زندگی
https://niceroman.ir/?p=295
لینک کوتاه مطلب: