خلاصه کتاب
گاهی اوقات ادم شکست می خوره تو زندگی…اما هر شکستی نشونه ی تموم شدن زندگی نیست نشونه ی نابودشدن آرزو ها نیست گاهی شکست می خوری و بلند میشی بلند میشی وقوی تر از گذشته برای زنده بودن می جنگی برای تمام داشته ها و نداشته هات میجنگی…گاهی اوقات یه حسی نمی ذاره تو شکست رو قبول کنی یه حسیه که نابه و دوست داشتنیه…یه حس مقدس!حس مادری!تو برای بچه ات می مونی و می جنگی…!دخترقصه ی ما یه دختر مجرد منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید نیست یه مادر بارداره…یه مادری که ازدواج اول ناموفقی داشته یه مادری که برای فرزندش هر کاری میکنه مغرور می ایسته و می جنگه…توی داستان ما پر از شخصیت های رنگارنگ دکترسعادتی که می شه پشت و پناه…روشنایی که میشه خواهر…تبسمی که میشه یه همدم…آرینی که می شه یه تکیه گاه…ساورایی که برادره و برادرانهحمایت می کنه…داستان ما داستان عشق های متفاوته…داستان شخصیت های متفاوت تر!با شخصیت های من همراه شید قابل لمس اند…دور نیستند…زمینی اند با اعتقادات و احساسات متفاوت…!!!درکشون کنید…پایان خوش…
https://niceroman.ir/?p=1407
لینک کوتاه مطلب: