خلاصه کتاب
دختر عشایر _ با بقیه آدمهای هم سنوسالش فرق داشت، خانهاش همیشه مانند باد جابهجا میشد.
دخترک عشایرنشین قصه همیشه بلند پروازی میکرد، مانند همه دخترها عاشق میشود اما سرنوشتی غریبانه در شهر گرگها در انتظارش است. او برای رسیدن به خودخواهیهایش و آرزوهایش باید غرامت سنگینی بپردازد، با بلند پروازیهایش برای خودش و خانوادهاش دردسر درست میکند. بیرون آمدن از گردابی که درونش میافتد رها شدنی نیست، او بابت این آرزوها همه چیزش را میبازد؛ حتی خودش را… .
https://niceroman.ir/?p=3068
لینک کوتاه مطلب: