داستان مردی به نام حافظ که هم پدر است و هم مادر و این مسئولیت سنگین را در دهه ی چهارم زندگی اش با خود حمل میکند با قلبی درگیر از احساسات گوناگون که همواره در تلاش است برای آسایش عزیزانش با انها منطقی برخورد کند اما حافظ میان دستان روزگار می چرخد و …
اولش خوب شروع شد
وسطای داستان افتاد به تکرار وتکرار
اینکه زن همش قربون صدقه شوهرش میرفت وبه ترتیب خواهرا و زن داداشش حامله شدند
نتونسته بود داستانو خوب بپرورونه
راضی نبودم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
اولش خوب شروع شد
وسطای داستان افتاد به تکرار وتکرار
اینکه زن همش قربون صدقه شوهرش میرفت وبه ترتیب خواهرا و زن داداشش حامله شدند
نتونسته بود داستانو خوب بپرورونه
راضی نبودم